چشم

ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد............ چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد

چشم

ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد............ چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد

عناوین یادداشت‌ها

  • یا ابوالفضل العباس علیه السلام... شنبه 22 آذر 1393 15:19
    تا رمز عملیات رو گفتم دیدم داره آب قمقمه اش رو خالی میکنه روی خاک! با تعجب گفتم : پانزده کیلومتر راهه...! چرا آب رو میریزی...؟! گفت:مگه نگفتی رمز عملیات یا ابوالفضل العباس علیه السلام... من شرم میکنم با اسم آقا برم عملیات و با خودم آب ببرم...!!! ( برگرفته از کتاب نامه های شهدا)
  • انسان شنبه 22 آذر 1393 01:07
    روزی مردی عقربی رادید درون آب دست وپامیزند؛ تصمیم گرفت عقرب رانجات دهد؛ اما عقرب انگشت او رانیش زد، مردبازهم سعی کردتاعقرب را از آب بیرون بکشد،اماعقرب بار دیگر اورانیش زد. رهگذری او رادید وپرسید: برای چه اصرار داری عقربی را که مدام تو رانیش میزند نجات دهی؟ مرد پاسخ داد: این طبیعت عقرب است که نیش بزند ولی طبیعت من عشق...
  • بچه که بودیم... پنج‌شنبه 20 آذر 1393 16:09
    ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ، ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﯾﺾ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ ، ﻭقتی ﺁﻗﺎی ﺩﮐﺘﺮ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ ... ﺑﮕﻮ ﮐﺠﺎﺕ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﭼﺘﻪ؟ ﺯﻝ ﻣﯽ ﺯﺩﯾﻢ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻮﻥ؟!!! ﯾﺎﺩﺗﻮﻧﻪ ... ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ ﺗﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﮕﻪ ﻣﺮﯾﻀﯽ ﻣﻮﻥ ﭼﯿﻪ؟؟ ﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﯽ ﺳﭙﺮﺩﯾﻢ؟! ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭﻣﻮﻥ، ﻫﻤﻮﻥ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﯾﻢ ... ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ، ﺩﺭﺩﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ... ﺣﺎﻻ ﻣﯽ...
  • آری اینگونه ایم پنج‌شنبه 20 آذر 1393 07:43
    به شدت عجله داریم بزرگ شویم، و بعد افسوس برای کودکی از دست رفته‌ برای پول در آوردن خودمان را مریض می‌کنیم، بعد تمام پولمان را خرج می‌کنیم تا دوباره سالم شویم. طوری زندگی می‌کنیم که انگار هرگز نمی‌میریم، و طوری می‌میریم که انگار هرگز زندگی نکرده‌ایم ...
  • فردا سه‌شنبه 18 آذر 1393 23:39
    نگران فردا مباش خدا از قبل آنجا ست.
  • آخرت یکشنبه 2 آذر 1393 22:55
    ما ﺭﺍ ﻧﻪ ﻏﻢ ﺩﻭﺯﺥ ﻭ ﻧﻪ ﺣﺮﺹ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﺳﺖ " ﭼﻮﻥ ﻣﻌﺘﻘﺪﯾﻢ، ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﺪﺍ end ﻣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ !
  • نمیدانم جمعه 30 آبان 1393 08:11
    وای بر پولی که بدرد نخورد اگر میدانی اشکالی ندارد، شماره کارتت را بفرست.
  • زیبایی شنبه 17 آبان 1393 13:59
    نمونه هایی از زیبایی های وقایع کربلا: 1-زیباترین خواهش یک زن { همراه کردن زهیر با امام حسین (ع) توسط همسرش} 2-زیبا ترین بازگشت { توبه حر و الحاق با سپاه امام حسین (ع)} 3-زیباترین وفا داری { نخوردن آب در شط فرات ابالفضل (ع) } 4-زیبا ترین جنگ { نبرد حضرت علی اکبر (ع) با دشمن} 5-زیبا ترین واکنش { پرتاب کردن سر و هب توسط...
  • خدای مهربون شنبه 10 آبان 1393 19:37
    باور نمیکنم که خدا هیچگاه به ما بگوید نه!!!! خدا سه گزینه دارد: آری ؛ باشه ولی الان نه ؛ پیشنهاد بهتری برایت دارم... فقط صبور باش
  • شما؟....چه می کردید...؟؟؟ دوشنبه 5 آبان 1393 16:48
    30 هزار دینار طلا، رقمی بود که یزید به هر نفر اهل خواص کوفه داد و دینشان را خرید! هر دینار چهار و نیم گرم،هرگرم طلا 98 هزار تومان.به پول امروز نزدیک به 13 میلیارد 230 میلیون تومان اگر در آن زمان بودیم یار حسین می ماندیم؟ جان فدای مولا؛ اگر شما بودید وجدانأ چکار می کردید
  • توجه توجه دوشنبه 5 آبان 1393 14:07
    ایمان شما در حال شارژ است لطفا با توجه بگویید....
  • توجه توجه دوشنبه 5 آبان 1393 14:05
    ایمان شما در حال شارژ است لطفا با توجه بگویید....
  • ثروت کوروش دوشنبه 28 مهر 1393 00:33
    زمانی کزروس ( پادشاه لیدیه که پس از فتح کشورش توسط ایرانیان ، به خاطر بزرگ منشی کورش خواستار خدمت به وی شد و تا مقام مشاور ارشد کورش ارتقا یافت ) به کورش بزرگ گفت: چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود برنمی داری و همه را به سربازانت می‌بخشی؟ کورش گفت: اگر غنیمت های جنگی رانمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟! کزروس...
  • پدر سوخته::::: پنج‌شنبه 24 مهر 1393 16:08
    در مصر باستان اگر کسی از کسی پولی وام می‌گرفت و بدهکار می‌شد ضمانت بدهی جسد مومیایی پدرش بود و اگر نمی‌پرداخت طلبکار حق داشت مومیایی پدر را بسوزاند. به این دلیل کسی که از نظر مالی بدهکار و ورشکست بود پدرسوخته نامیده می شد. کم کم این اصطلاخ به سایر ممالک و ایران هم رسید. لغت نامه دهخدا
  • حقیقت این است ... سه‌شنبه 22 مهر 1393 00:58
    به قول حسین پناهی : حقیقت این است ... فرودگاهها، بوسه های بیشتری از سالن های عروسی به خود دیده اند!!!!! و دیوار بیمارستانها بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!!!! به راستی چرا اینگونه ایم؟؟؟!!! همه چیز را موکول میکنیم به زمانی که چیزی در حال از دست رفتن است!!!!
  • بهشت سه‌شنبه 22 مهر 1393 00:12
    این چه حرفی است که در عالم بالاست بهشت ؟ هر کجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت دوزخ از تیرگی بخت درون تو بُود گر درون تیره نباشد همه دنیاست بهشت ... صائب تبریزی
  • نانــــــــــوا دوشنبه 21 مهر 1393 17:43
    دیدی نانوا چطور خمیر نان سنگک را پهن می کند و درون تنور می گذارد... چه اتفاقی می افتد؟! خمیر به سنگها می چسبد! اما نان هرچه پخته تر می شود، از سنگها جدا می شود... حکایت آدم ها همین است؛ سختیهای این دنیا، حرارت تنور است...و این سختی هاست که انسان را پخته تر می کنند... و هر چه انسان پخته تر می شود سنگ کمتری بخود می...
  • زندگی شنبه 19 مهر 1393 18:42
    ﺳﺮﻋﺖ ﺁﻫﻮ 90 ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ ﺩﺭ ﺳﺎﻋﺖ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺳﺮﻳﻌﺘﺮﻳﻦ ﺷﯿﺮ 57 ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ ﺩﺭ ﺳﺎﻋﺖ ﺍﺳﺖ . ﺩﺭ ﺍﻏﻠﺐ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺁﻫﻮ ﻃﻌﻤﻪ ﯼ ﺷﯿﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﭼﺮﺍ ؟؟؟ . . . ﺁﻫﻮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻓﺮﺍﺭ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺷﮑﺎﺭ ﺷﯿﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ ﺷﯿﺮ ﺿﻌﯿﻒ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ . ﺗﺮﺱ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺷﮑﺎﺭ ﺷﺪﻥ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻨﺠﺶ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﺵ ﺑﺎ ﺷﯿﺮ ﻣﺪﺍﻡ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮﺳﺮﻋﺘﺶ...
  • اگر میدانستی جمعه 18 مهر 1393 21:00
    اگر میدانستی چه قدر دوستت دارم دوست داشتن را دیگر هیچوقت هیچ جا از هیچکس انتظار نداشتی .... از طوف خدا...
  • ســـــــــلام چهارشنبه 16 مهر 1393 09:09
    خیلی دوست داشتم بتوانم با مطالبم شما رو تو زندگی کمک کنم. اگه نتونم ...؟
  • توقع بی جا چهارشنبه 16 مهر 1393 08:57
    انتظار بیجایی ست که رود بایستد و دریـــا به سمتش جاری شود، انتظاری که بنده ها از خداوندشان دارند و با این هـــَــمه رودها برکــه ها و حتی گودال ها از دریا بی نصیب نخواهند بود "دریـــــا" بال در می آورد پرواز می کند به سمت آسمان ابــر می شود و در دهان تمام تشنگان می بارد …
  • به نام خدای حسین یکشنبه 13 مهر 1393 23:49
  • مناجات جمعه 11 مهر 1393 20:42
    خدایا کسی غیر ازتو بامن نیست خیالت از زمین راحت که حتی روز روشن نیست کسی اینجا نمیبینه که دنیا زیرچشماته یه عمره یادمون رفته زمین دار مکافاته فراموشم شده گاهی که این پایین چه ها کردم که روزی باید از اینجا بازم پیش تو برگردم!
  • زندگی جمعه 11 مهر 1393 00:15
    زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست و دلم بس تنگ است باز هم می‌خندم آنقدر می‌خندم که غم از روی رود … زندگی باید کرد گاه با یک گل سرخ گاه با یک دل تنگ گاه باید رویید در پس این باران گاه باید خندید بر غمی بی‌پایان…
  • داستان چهار شمع چهارشنبه 9 مهر 1393 16:55
    یکی بود یکی نبود، چهار شمع به آهستگی می سوختند و در محیط آرامی صدای صحبت آنها به گوش می رسید: شمع اول گفت: ” من صلح و آرامش هستم، اما هیچ کسی نمی تواند شعله ی مرا روشن نگه دارد. من باور دارم که به زودی می میرم...“ سپس شعله ی صلح و آرامش ضعیف شد تا به کلی خاموش شد. شمع دوم گفت: ”من ایمان هستم . برای بیشتر آدم ها دیگردر...
  • زیتون سه‌شنبه 8 مهر 1393 15:52
    ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻧﻮﺷﯿﺮﻭﺍﻥ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺟﻤﻠﻪ ﺣﮑﯿﻤﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﻃﻼ ﺑﺪﻫﻨﺪ . ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺰﺭﻋﻪﺍﯼ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺖ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻧﻮﺩ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺷﺘﻦ ﻧﻬﺎﻝ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺍﺳﺖ. ﺍﻧﻮﺷﯿﺮﻭﺍﻥ ﺟﻠﻮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ، ﻧﻬﺎﻝ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﻃﻮﻝ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ ﻭ ﺛﻤﺮ ﺩﻫﺪ، ﺗﻮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﭼﻪﺍﻣﯿﺪﯼ ﻧﻬﺎﻝ...
  • فقط و فقط جمعه 4 مهر 1393 14:44
    نمیدانم چرا هر روز میخواهم چیزی بنویسم اما....
  • فقط یک سکه دوشنبه 31 شهریور 1393 01:00
    حکایت آموزنده پادشاهی که یک کشور بزرگ را حکومت می کرد، باز هم از زندگی خود راضی نبود؛ اما خود نیز علت را نمی دانست. روزی پادشاه در کاخ امپراتوری قدم می زد. هنگامی که از آشپزخانه عبور می کرد، صدای ترانه ای را شنید. به دنبال صدا، پادشاه متوجه یک آشپز شد که روی صورتش برق سعادت و شادی دیده می شد. پادشاه بسیار تعجب کرد و...
  • َشـــهــریـــار پنج‌شنبه 27 شهریور 1393 23:46
    27 شهریور ماه سالروز بزرگداشت استاد شهریار گرامی باد. هوشنگ طیار شاعر و از شاگردان و دوستان شهریار گفت: زمانی‌که شهریار برای خواندن درس پزشکی به تهران آمد، همراه با مادرش در خیابان ناصرخسرو کوچه مروی یک اتاق اجاره می‌کند. آنجا عاشق دختر صاحب خانه می‌شود. صحبتی بین مادران آن‌ها مطرح می‌شود و یک حالت نامزدی بوجود...
  • زنــــده مـــانـــدن پنج‌شنبه 27 شهریور 1393 23:38
    تعدادی موش آزمایشگاهی رو به استخر آبی انداختند و زمان گرفتند تا ببینند چند ساعت دوام میارند، حداکثر زمانی رو که تونستند دوام بیارند ۱۷ دقیقه بود. سری دوم موشها رو با توجه به اینکه حداکثر ۱۷ دقیقه می تونند زنده بمونند به همون استخر انداختند، اما این بار قبل از ۱۷ دقیقه نجاتشون دادند. بعد از اینکه زمانی رو نفس تازه...
  • یکــــ زن پنج‌شنبه 20 شهریور 1393 19:06
    یادش بخیر عزیز میگفت : مردها هرقدر هم که بزرگ و باسواد و پولدار بشن ، باز هم مثل بچه ها هستند ! زود قهر میکنن ،زود پشیمون میشن و زود آشتی میکنن ! ممکنه جلوی زن ها چیزی نگن ، اما تنها که شدن شروع میکنن به بغض کردن... میگه به همین خاطره که کسی گریه ی مردها رو نمی بینه ؛ عزیز میگه : زن ها هرقدر هم که کوچیک باشن بازم...
  • در زندگی.... لطفا دقت کنید پنج‌شنبه 20 شهریور 1393 18:58
    اگر یک قورباغه را بردارید وداخل یک ظرف آب جوش بیندازید قورباغه چه کار می کند؟ بیرون می پرد! درواقع قورباغه فورا به این نتیجه می رسد که لذتی در کار نیست وباید برود! حالا اگر همین قورباغه را بردارید وداخل یک ظرف آب سرد بیندازید وبعد ظرف را روی اجاق بگذارید وبه تدریج به آن حرارت بدهید قورباغه چه کار می کند؟ استراحت...
  • خصوصیات بشر چهارشنبه 19 شهریور 1393 19:52
    جالب‌ترین خصوصیات بشر تناقض است! به شدت عجله داریم بـــــزرگ شـــــویم، و بعد دلمان برای کودکی از دست رفته‌مان تنگ می‌شود. برای پول در آوردن خودمان را مریض می‌کنیم، بعد تمام پولمان را خرج می‌کنیم تا دوباره سالم شویم. طوری زندگی می‌کنیم که انگار هرگز نمی‌میریم، و طوری می‌میریم که انگار هرگز زندگی نکرده‌ایم ... !
  • زندگی- اسم چهارشنبه 19 شهریور 1393 17:37
    زندگی موسیقیِ گنجشک هاست زنـدگی باغِ تمــــاشایِ خــداســت... زنــدگی یعنی همــیــن پــروازهـــا، صــــبح ها، لبخـــــندها، آوازهـــــا... "مولانا" دوست دارم بتونم وفتی به کمک نیاز دارین، کمکتون کنم، چند سفارش در صدا زدن حتما از آقا و خانوم استفاده کنین کاری کنین که گفتن کلمه ی "عباس " بدون...
  • خواهش سه‌شنبه 18 شهریور 1393 20:11
    خدای خوبم! سلامتی را نصیب خانواده هایمان دلخوشی را نصیب خانـــه هایمان و آرامش را نصیب دلهایمان گردان خـــــــــــدایا مرا ببخش به خاطر تمام در هایی که کوبیدم و خانه تو نبود .............
  • سرد یا گرم دوشنبه 17 شهریور 1393 15:51
    برنج سرد را می توان خورد، چای سرد را می توان نوشید، امــا نگاه سرد را نمی توان تحمل کرد ضرب المثل چینی در زندگی سعی کن همیشه گرم باشی
  • ســـــــــلام یکشنبه 16 شهریور 1393 23:14
    باز هم در به در شب شدم، ای نور سلام . باز هم زائرتان نیـــستم از دور سلام با زبانی که به ذکرت شده مـــأمور، سلام . به سلیمان برسد از طرف مور سلام
  • گفتی برات دعا کنم، خواستم این رو بخونین جمعه 14 شهریور 1393 01:54
    روزی از روزها زن و شوهری با کشتی به مسافرت رفتند. کشتی چند روز را آرام در حرکت بود که ناگهان طوفانی آمد و موج های هولناکی به راه انداخت و کشتی پر از آب میشد و ترس همگان را فراگرفت و ملوان نیز می فهمید که همه در خطرند و نجات از این گرفتاری ن یاز به معجزه خداوندی دارد. زن نتوانست اعصاب خود را کنترل کند و بر سر شوهر داد...